خرچنگ: به يکی مي گن باخرچنگ جمله بساز. مي گه: كره خر چنگ نزن!

نمونه: به يكی می گن با نمونه جمله بساز. مي گه: يكي از اعضاي بدنمون كونمونه.

ممه: به یکی مي گن با ممه جمله بساز. مي گه: خیلی گرممه

سی دی: به یکی مي گن با سي دي جمله بساز. مي گه چسيدي. مي گن: نه، با سي دي صوتي جمله بساز. مي گه: گوزيدي...

حسین فهمیده: به يكی مي گن باحسين فهميده جمله بساز. می گه: حسن گوزيده،حسين فهميده.

توله سگ: به یکی مي گن: با توله سگ جمله بساز. مي گه: طول سگ ضربدرعرض سگ مساوی با مساحت سگ.

نمودار: به یکی مي گن با نمودارجمله بساز. مي گه: امان از كون مودار.

مترو، به یکی می گن با مترو یک جمله بساز. می گه: سر این مترو بگیر!

بلاغت: به یکی می گن با بلاغت یه جمله بساز. می گه: اوی فاطی بلا قت کشیدی!

شمشیر: به یکی می گن با شمشیر جمله بساز. می گه: پاشم شیر بخورم.

شاملو: به یکی می گن با شاملو یک جمله بساز. می گه: امشب شام لوبیا داریم.

دو تا حمال: به یکی می گن یه جمله بساز که توش دو تا حمال باشه. می گه: این یخچال هم مال منه، هم مال داداشم.

کوبیسم: به یکی می گن یک جمله با کوبیسم بساز. می گه: میخو بکوب ایسماعیل.

لواط: به یکی می گن با لواط جمله بساز. می گه: بر محمد و آل او صلوات.

کشور: به یکی می گن با کشور یک جمله بساز. می گه با کش ور رفتم خورد تو چشمم.

بالش: به یکی می گن با بالش یک جمله بساز. می گه: با تفنگ زدم به یه کفتر خورد تو بالش. می گن: نه، منظورمون توشک و بالش هست. می گه: با تفنگ زدم به یه کفتر توشک بودم که خورد توبالش یا نه.

به یکی می گن با زنجیر و انجیر یک جمله بساز. می گه: گاهی آدم می خواد زن جیرش بیاد، ان جیرش می آد.

چیپس: به یکی می گن با چیپس یک جمله بساز. می گه چی پسر خوبی!

نخ سوزن: به یکی می گن با نخ سوزن یه جمله بساز. می گه: تیم ایران همه اش خوبه نخصوزن علی دائی.

قباد: به یکی می گن با اسم قباد یه جمله بساز. می گه: بزن بریم بسرعت برق و باد...

اختاپوس: به یکی مي گن با اختاپوس جمله بساز. مي گه: اوخ تا پوستم نسوخته برم تو سايه.

ماتیس: به یکی می گن با اسم ماشین ماتیس جمله بساز. می گه: مات ایس یور نیم؟

45: به يه معتاد مي گن با 45 , 46 , 47 ,48 جمله بساز. مي گه: چلا پنجه مي كشي؟ چلا شيشه مي شكني؟چلاهف نمي زني؟ چلا هشتي ناراحت؟

نجیب: به يکی مي گن با نجيب يه جمله بساز. مي گه: كت من نه استرداره نه جيب.

ماشین: به يكي مي گن با ماشين جمله بساز. مي گه: بياين همسايه ما شين.

داشبورد: به یکی مي گن باداشبورد جمله بساز.مي گه: داييم اومد بچه هاشوورداشبورد.

وطن: به يکی می گن: با وطن جمله بساز. می گه: ديروزرفتم حمام و سر و تنم را شستم. می گن: منظور «ط» دسته داربود. می گه: اتفاقا منم با تي دسته دار شستم.

بقیه: به یکی مي گن با بقيه جمله بساز. مي گه : ديشب شام خوردم. مي گن: پس بقيه اش كو؟ مي گه: اتفاقا بقیه اش تو يخچاله.

صداقت: به يك نفر مي گن با صداقت جمله بساز. مي گه: داشتم تلفنی حرف مي زدم صدا قت شد.

ترکش: به یکی می گن باترکش جمله بساز. می گه: سیگارروباید ترکش کرد.

پل: به یکی می گن با پل جمله بساز. می گه: چطوری، تپل؟

زیزیگولو: به یکی میگن با زیزیگلو جمله بساز. می گه : خداداد عزیزی گلو درد گرفته.

سگ: به یکی می گن با«سگ» جمله بساز. می گه: پدر سگ خودتی و جد و آبادت!

ابریشم: به یکی مي گن با ابريشم جمله بساز. مي گه: هوا ابري شم خوبه.

بنزین: به یکی مي گن با بنزين جمله بساز. مي گه: خوش به حال شماها كه سوار بنزين.

تلاش: به یکی مي گن با تلاش جمله بساز.‌ مي گه: ننه ام رفت بازار طلاشو فروخت.

تورج: به تركه مي گن با تورج جمله بساز. مي گه: حقوق گرفتم، رفتم همه رو زدم تو رج!

توکیو: به یکی مي گن با توكيو جمله بساز. مي گه: من سکینه رو دوست دارم توكيو؟

تویوتا و پاجیرو: به یکی مي گن با تويوتا و پاجیروجمله بساز. مي گه: تويوتاك قد كشيده، پاجيروفتي روي سينه ام.

جام جم: به یکی مي گن با جام جم جمله بساز. مي گه: صبح كه از خواب پامي شم جامو جم مي‌كنم!

حمید و فرید: به یکی مي گن با حميد و فريد جمله بساز. مي گه: شما با هميد؟ چند نفريد؟

حیدر: به یکی مي گن با حيدرجمله بساز. مي گه: اومدم در خونه تون هي در زدم، هي در زدم، هيچكي درو باز نكرد. بهش مي گن: نه بابا، با آقا حيدر جمله بساز. مي گه:‌ اومدم در خونتون، آقا! هي در زدم، آقا! هي در زدم، هيچكي در رو باز نكرد!

دوچرخه: به یکی مي گن با دوچرخه جمله بساز. مي گه: با دوچرخه خسته می شم، ولی اگر می خوای با موتورگازی می سازم.

رادار: به یکی مي گن با رادار جمله بساز. مي گه: از اينجا به خونه ما راداره.

ریلکس: به یکی مي گن با ريلكس جمله بساز. مي گه: رفتيم باغ‌وحش با گوريل عكس گرفتيم.

ستیز: به یکی می گن با ستیز جمله بساز. می گه: موبایل ست ایز آف!

سوسن: به یکی مي گن با سوسن جمله بساز. مي گه: من چلوكباب دوست دارم، مخصوصا با سماق!

سینا: به یکی مي گن با سينا جمله بساز. مي گه: با عباس‌اينا رفتيم بيرون.

شیده: به یکی مي گن با شيده جمله بساز. مي گه: رفتم خونه، ديدم بچه شاشيده.

علی: به ترکه می گن با «علي» جمله بساز. مي گه: نشستم رو صندعلي.

قیمت: به یکی مي گن با قيمت يك جمله بساز. می گه: ننه، بدو كه خورشت قيمت سوخت.

کوشش یعنی کار: به یکی مي گن با كوش يك جمله بساز. می گه: شلوار من كوش؟ می گن: اين كه نشد، «كوش به معني كوشش هست.» می گه: شلوار من كوشش؟ می گن: بابا، كوشش يعني كار. می گه: خب از اول مي‌گفتين، شلوار كار من كوشش؟

کیشمیش: به تركه ميگن با كيشميش يك جمله بساز. می گه: من پسر عموی علی ميشم، تو كيشميشي؟

لجن: به یکی مي گن با لجن جمله بساز. مي گه: نمي دونم چرا همه بچه های ‌محل با من لجن؟

لوبیا: به یکی مي گن با لوبيا جمله بساز. مي گه: كوچولوبيا!

لوستر: به یک اصفهانی مي گن: با لوسترجمله بساز،‌ ميگه: من سه تا دختر دارم، يكي از يكي لوس‌تر!

مناجات: به یکی مي گن با مناجات يك جمله بساز. می گه: مونا جات رو بنداز بخواب.

مینا و تینا: به یکی مي گن: با مينا و تينا یک جمله بساز. مي گه: مامانم اينا با باباتينا رفتن مهمونی.

مینا: به یکی مي گن با مينا جمله بساز. مي گه: با قاسم‌اينا رفتيم بيرون!

هندونه: به یکی مي گن با هندونه یک جمله بساز. مي گه: ببینم، هند اونه كه بغل پاكستانه؟

بید: به لره مي گن با بيد یک جمله بساز. مي گه: در خانه ما يك بيد بيد.مي گن: اون بيد نيست، بوده. مي گه: آهان، باشه، در خانه ما يك بود بيد.

شاش و جیش: به يكي مي گن با شاش جمله بساز. مي گه من و پرويز و داداشاش رفتيم سينما. مي گن بابا جون شاش يعني جيش. مي گه: خب، آبجيش هم بود ديگه.

به یکی مي گن: يه جمله بساز که توش چاي باشه. مي گه: قوري

عناصر: به يکی مي گن با عناصر جمله بساز. مي گه: وقتي سيفون رو مي كشي عنا سر مي خورند می رن پائین.

ترجمه: به يکی مي گن با تر جمه جمله بساز. مي گه: عنترجمعه كجا بوذي؟

اعضای بدن: به یکی مي گن با اعضای بدن یک جمله بساز. مي گه: مري ومعده ومريم از اعضای بدن ما هستند. مي گن مريم ديگه چيه؟ مي گه مريم جيگره.

جمله: به یکی می گن جمله بساز. می گه من فقط یخچال می سازم، جمله نمی سازم.

آجر: به یکی می گن با آجر جمله بساز. می گه: با آجر که جمله نمی سازن، خونه می سازن.

هفت هشت تا: به یکی می گن هفت هشت تا چند تا می شه؟ می گه: بی خیال، همون جمله رو بگو بسازم.

گهر: به تركه مي گن با گهر جمله بساز. مي گه تو گه هروقت منو مي بيني ميگي جمله بساز

برگرفته شده از سایت شخصی ابراهیم نبوی