۱۱ دانستنی جالب درمورد محدودیت های بدن ما

 
هر چه از سطح زمین ارتفاع می گیریم، فشار هوا هم کمتر می شود و کار اکسیژن رسانی سیستم تنفس هم سختتر. نسبت به سطح مغز انسان اکسیژن درون بدن بسیار حساس است، بنابراین با کاهش فشار هوا، سردرد و سرگیجه هم شروع می شود. با حضور طولانی در ارتفاع بالای پنج هزار متر، بافت ماهیچه ای رو به زوال می رود و احتمال جمع شدن مایعات درون شش ها و مغزها افزایش می یابد که می تواند کشنده باشد. در ارتفاع بالاتر از ۷۵۰۰ متر، افت اکسیژن آن قدر شدید است که فرد هشیاری خود را از دست می دهد و حتی ممکن است منجر به مرگ شود.
انسان هم مانند دیگر موجودات زنده روی زمین، دارای محدودیت هایی برای زندگی کردن است. برخلاف بسیاری از موجودات، شرایط زندگی انسان بسیار محدود است و نمی توان در بسیاری از شرایط، جان سالم به دربرد. آنچه در ادامه می بینید، بخشی از محدودیت هایی است که بدن انسان را احاطه کرده است.

بیشترین سرعت دویدن یک انسان چقدر است؟
شاید تا چند سال دیگر، فدراسیون جهانی دو و میدانی مجبور شود مسابقات دوی سرعت را برای همیشه لغوکند؛ چرا؟ چون ورزشکاران تنها یک دهم ثانیه با حد نهایت سرعت انسان فاصله دارند.

یک انسان در سریع ترین حالت نمی تواند ۱۰۰ متر را در ۹ ثانیه طی کند. در حال حاضر، رکورد جهانی مسابقات دوی سرعت در اختیار اوساین بولت است که  یکصد متر را در ۹٫۵۸ ثانیه طی کرده و کافی است کمی  بیشتر تلاش کند تا سریع ترین مرد تمام تاریخ لقب بگیرد.

حالا این عدد ۹٫۵۸ ثانیه از کجا آمده؟ سرعت یک دونده به نسبت قدرت و وزن او بستگی دارد. اگر ورزشکار ریزنقش باشد، وزن کمتری دارد و سریعتر شتاب می گیرد؛ اما دست و پاهایش کوچکتر است و این به نفع سرعت نیست. اگر بدن حجیم تری داشته باشد، دست و پاهایش بلندتر است و سرعتش هم بالطبع بیشتر می شود؛ ا ما به انرژی و قدرت بیشتری نیاز خواهد داشت. در عین حال نقطه ای بینابین وجود دارد که همه این عوامل به بهترین یکنواختی با یکدیگر می رسند و در همین حالت است که حد نهایی سرعت به دست می آید.

چند ثانیه می توان در شرایط خلأ دوام آورد؟
متاسفانه پاسخ دقیقی برای این پرسش وجود ندارد. در سال ۱۹۷۱ سه کیهان نورد روسی فضاپیمای سایوز ۱۱ در حال بازگشت به زمین بودند که در ارتفاع ۱۶۸ کیلومتری از سطح زمین، دریچه کنترل فشار کابین دچار نقص فنی شد و برای ۱۱ دقیقه و ۴۰ ثانیه، فشار داخل کابین به صفر رسید. بررس مشخص کرد که فضانوردان طی ۳۰ تا ۴۰ ثانیه اول فشار، به دلیل افت شـدید اکسیژن در بافت های مغز، جان سپردند. دلیلش هم ساده است؛ برای انتقال اکسیژن به بافت های مغزی، هم باید اکسیژن وجود داشته باشد و هم فشار هوا!

البته اگر شرایط خلأ برای زمان محدودتری اتفاق بیفتد، می توان جان سالم به در برد. در سال ۱۹۶۶ یکی از مهندسان ناسا مشغول آزمایش یک لباس فضایی در اتاقک خلأ بود که ناگهان فشار اتاق به شرایط مشابه ارتفاع ۳۶٫۵ کیلومتری تغییر کرد و عملا به صفر رسید! هرچند دیگر افراد، خیلی زود عکس العمل نشان دادند و فشار را در کمتر از ۳۰ ثانیه به حالت عادی برگرداندند، اما این مهندس بعد از ۱۲ تا ۱۵ ثانیه از هوش رفت و ۲۷ ثانیه بعد به هوش آمد. فکر می کنید آخرین چیزی که یادش مانده بود، چه بود؟ اینکه بزاق دهانش به جوش آمده بود!

با کاهش فشار هوای خارجی، حباب های گاز در خون تشکیل می شوند و طی چند دقیقه به ریه ها آسیب می رسانند. بعد از آن خون درون رگ های بدن به جوش می آید، چراکه در نبود فشار هوا، مایعات به سرعت تبخیر می شوند. بعد از چند ساعت گاز نیتروژن محلول در خون آزاد می شود و به شبکه عصبی انسان آسیب می زند.

اگر فشار هوا ناگهان به صفر برسد، هوای محبوس در ریه آ نقدر سریع منبسط می شود که می تواند طی چند ثانیه، ریه را بترکاند. اما اگر تحت شرایط ویژه پزشکی و به آرامی در معرض شرایط نزدیک به خلأ قرار بگیرید، می توان تا یک دقیقه هم در معرض آن ماند و آسیب ندید.

گنجایش مغز انسان چقدر است؟
فکر می کنید مغز انسان چه حجمی از ا طلاعات را می تواند در خود جای دهد؟ رکورد حافظه در دست یک فرد چینی است که پنج سال پیش توانست ۶۷٫۸۹۰ رقم عدد پی رابه ترتیب و از حفظ بنویسد اما دانشمندان معتقدند ظرفیت مغز ما بی انتهاست. در دهه ۱۹۸ ، توماس لندور در تحقیقی به این نتیجه رسید که یک انسان بزرگسال در طول عمر خود ۱۲۵ مگابایت اطلاعات متنی و تصویری را در ذهنش ذخیره می کند که معادل ۱۰۰ جلد کتاب قطور است اما چطور می توان اطلاعاتی مثل چند هزار رقم عدد پی را به ذهن سپرد؟

روش استاندارد این کار، این است که به هر عدد چهار رقمی، از ۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹ ، یک شیء یا فرد را نسبت بدهید. وقتی این کار را به دقت انجام دادید، یک رشته از ا عداد به مجموعه ای از ا فراد و اشیاء تبدیل می شود و می توانید با آن یک داستان بسازید. به خاطر سپردن دقیق یک داستان به مراتب ساده تر از حفظ کردن یک عالمه عدد و رقم است!

تا کجا می شود سرما را تحمل کرد؟
اگر خاستگاه انسا ن ها به جای آفریقا، قطب شمال بود؛ این موجود دوپا خیلی راحت می توانست دماهای پایین تر را هم تحمل کند؛ اما چه کنیم که بدن انسان بعد از گذشت این چندصدهزار سال، هنوز هم به گرمای آفریقا عادت دارد. انسان یک موجود خونگرم است، یعنی برای آنکه فعالیت های زیستی بدن بدون مشکل انجام شود، دمای بدن باید حدود ۳۷٫۵ درجه سانتی گراد باقی بماند. اما وقتی در محیط سردی قرار  بگیریم، بدن شروع به لرزیدن می کند و جریان خون به نقاط انتهایی رگ ها قطع می شود.

اگر دمای درونی بدن دو درجه سانتیگراد پایین تر بیاید، سرمازدگی به سراغ آدم می آید؛ سطح هشیاری کاهش می یابد و ضربان قلب ضعیف می شود تا وقتی دمای درون بدن به ۲۴ درجه سانتیگراد برسد که قلب از کار می افتد و انسان می میرد. البته رکورد تحمل سرما مربوط به خانمی به نام آنا بگنهام است که ۸۰ دقیقه در مخلوطی از آب و یخ گیرکرده بود و دمای بدنش تا ۱۳٫۷ درجه سانتیگراد افت کرده بود. اما شانس با او همراه بود که به رغم آنکه تنفس و ضربان قلبش در این دمای بسیار پایین قطع شده بود، اما مغز او هم به حداقل فعالیت رسیده بود و از آنجا که به اکسیژن زیادی نیاز نداشت، توانست دوام بیاورد و زنده بماند.

بدون آب و غذا هم می شود زنده ماند؟
خیلی ها فکر می کنند اگر مصرف روزانه آب و غذا قطع شود، آدم تا جاییکه ذخیره چربی، کربوهیدرات و پروتئین داشته باشد، می تواند به زندگی ادامه دهد؛ اما این درست نیست! چون برای مصرف چربی نیاز به ویتامین هست و این ویتامین جز از راه غذا به بدن نمی رسد! بنابراین یک آدم چاق فقط برای یکی دو هفته می تواند زنده بماند و بعد در حالیکه هنوز چاق است، می میرد!

تنها چند روز آب نیاشامیدن هم کافی است تا فرد بمیرد! اما اگر فقط آب و ویتامین به بدن برسد و هیچ غذای دیگری خورده نشود، می توان تا یک سال هم زنده ماند. در روزگاران قدیم از همین روش برای رژیم غذایی استفاده می شد که البته به دلیل عوارض جانبی متعدد، این روش منسوخ شد.

تا چه مدت می شود نخوابید؟
بدن انسان نیازهای فراوانی دارد که عدم تامین آنها به مرگ منجر می‌شود. یکی از آنها خوابیدن است که برای زنده ماندن ضروری است، اما آیا می‌دانستید بی‌خوابی زودتر از بی‌غذایی باعث مرگ انسان می‌شود!؟ فکر می‌کنید رکورددار بیدار ماندن چه کسی است و برای چه مدت بیدار مانده است؟

چنان که نیوساینتیست منتشر کرده،‌ رندی گاردنر، پسر ۱۷ ساله اهل سن دیه‌گو، در روز ۲۸ دسامبر ۱۹۶۳ ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شده و تا صبح روز ۸ ژانویه ۱۹۶۴ نخوابیده است، یعنی ۱۱ روز کامل بیداری!

۲۶۴ ساعت بیداری گاردنر هنوز هم رکورد علمی نخوابیدن حساب می‌شود که رکورد ۲۶۰ ساعتی قبل از خود را شکست. گزارش بیداری گاردنر را پژوهشگری به نام ویلیام دمنت از دانشگاه استنفورد نوشته است. جالب است بدانید که این پژوهشگر سه روز آخر را پا به پای گاردنر بیدار ماند.

اما در این مدت برای گاردنر چه اتفاقی افتاد؟ او نوسانات خلقی را تجربه می‌کرد، در حافظه و توجه مشکل داشت،‌ هماهنگی عملکردی نداشت، گفتارش با خطا همراه بود و حتی دچار توهم شده بود. او بعد از ۱۱ روز بیداری، ‌۱۴ ساعت خوابید.

بر اساس گزارش دمنت، گاردنر هیچ دارویی مصرف نکرده بوده است، اما افرادی اطرافش بوده‌اند که او را بیدار نگه می‌داشتند.در غیر این صورت، بعد از ۳۶ ساعت نخوابیدن، ‌بیداری سخت می‌شود و بعد از ۴۸ ساعت تقریبا دیگر نمی‌توانید بیدار ماند.

باید بدانید حتی در این شرایط هم، احتمال زیادی دارد که برای چند ثانیه،‌ بدون این که متوجه شده باشید یا حتی چشم‌هایتان را بسته باشید، خوابیده باشید. به این پدیده میکروخواب می‌گویند.
کسی نمی‌داند که گاردنر چه قدر میکروخواب داشته است. اما مشخص است که بی‌خوابی می‌تواند منجر به مرگ شود. موش‌هایی که بیدار نگه داشته شدند،‌ بعد از ۲ هفته مردند، در حالی که موش‌هایی که گرسنه نگه داشته شدند، بیشتر از این زنده ماندند!

هیچ سندی مبنی بر بیدار نگه داشتن انسان تا مرگ وجود ندارد. اما نوعی اختلال بی‌خوابی به نام بی‌خوابی خانوادگی مرگ‌آور وجود دارد که در آن بیماران توانایی خود برای خوابیدن را از دست می‌دهند. این بیماران تا ۳ ماه بیشتر زنده نمی‌مانند.

بدن انسان تا چه شتابی را تحمل می کند؟
تجربه سواری روی ترن هوایی تجربه عجیبی است، دلیلش هم این است که شتاب حرکت در آنجا زیاد است. حداکثر شتابی که مسافران ترن هوایی تجربه می کنند، پنج برابر شتاب گرانش در سطح زمین است. بیشتر از این مقدار خطرناک است، زیرا می تواند به بیهوشی مسافران منجر شود. اما نه تنها مقدار شتاب که جهت قرارگرفتن بدن هم تاثیرگذار است. اگر به حالت ایستاده باشید، این شتاب موجب می شود خون به سوی پا رانده شود و با کاهش مقدار خون در مغز، خطر بیهوشی افزایش پیدا کند. پنج تا ۱۰ ثانیه تجربه شتاب چهار تا پنج برابر شتاب جاذبه کافی است تا تجربیات نزدیک مرگ به سراغتان بیاید: تونلی از نور و به دنبالش، بیهوشی.

خلبانان با استفاده از لباس ضدشتاب می توانند تا نه برابرشتاب جاذبه را تحمل کنند اما رکورد جهانی در این زمینه به دو فرد اختصاص دارد؛ دکتر فلاناگان گری که با تدابیر ویژه و استفاده از مخزن پرفشار آب برای تحمل فشار، توانست شتاب عمودی ۳۱٫۲۵ برابر شتاب جاذبه را تحمل کند. اما درباره فشار افقی، رکورد جهانی متعلق به جان استپ از پیشکسوتان نیروی هوایی ایالات متحده است که در سال ۱۹۵۴ در مجموعه ای از آزمایش های موشکی شرکت کرد و توانست تا شتاب ۴۶٫۲ برابر شتاب گرانش را تحمل کند.

تا چه ارتفاعی می توان نفس کشید؟
هر چه از سطح زمین ارتفاع می گیریم، فشار هوا هم کمتر می شود و کار اکسیژن رسانی سیستم تنفس هم سختتر. نسبت به سطح مغز انسان اکسیژن درون بدن بسیار حساس است، بنابراین با کاهش فشار هوا، سردرد و سرگیجه هم شروع می شود. با حضور طولانی در ارتفاع بالای پنج هزار متر، بافت ماهیچه ای رو به زوال می رود و احتمال جمع شدن مایعات درون شش ها و مغزها افزایش می یابد که می تواند کشنده باشد. در ارتفاع بالاتر از ۷۵۰۰ متر، افت اکسیژن آن قدر شدید است که فرد هشیاری خود را از دست می دهد و حتی ممکن است منجر به مرگ شود.

به همین دلیل است که کوهنوردان برای صعود به ارتفاع های بالاتر، خود را برای مقابله با فشار پایین آماده می کنند و بیشتر از کپسول اکسیژن استفاده می کنند. اما افراد بسیار کمی هستند که توانسته اند بدون استفاده از کپسول اکسیژن به قله اورست صعود کنند. ارتفاع اورست ۸۸۴۸ متر است و بابو چیری، با ۲۱ ساعت ماندن در قلها ورست، آ ن هم بدون کپسول اکسیژن در این مورد رکورددار است. به نظر می رسد حد نهایی صعود بدون کپسول اکسیژن ارتفاع ۹هزار متری بالای سطح دریا باشد.

بیشترین وزنه ای که می توان بلند کرد چند کیلوگرم است؟
رکورد جهانی بلند کردن وزنه متعلق به وزنه بردار انگلیسی اندی بولتون است که توانست وزنه ۴۵۷٫۵ کیلوگرمی را از زمین بلند کند و تا ران خود بالا بیاورد. رکورد جهانی بالا بردن وزنه تا بالای سر هم متعلق به حسین رضازاده است که در حرکت دوضرب، وزنه ۲۶۳٫۵ کیلوگرم را به بالای سر برده است. البته این وزنه برداران سنگین وزن، پنج تا شش بار قوی تر از یک آدم معمولی هستند. یک انسان معمولی به زحمت می تواند وزنه ۴۵ کیلوگرمی را به بالای سر ببرد اما یک انسان قوی حداکثر چه وزنه ای را می تواند بلند کند؟ بررسی روند رکوردزنی مسابقات وزنه برداری نشان می دهد به حد نهایی نزدیک شده ایم و بعید است کسی بتواند وزنه ۵۰۰ کیلوگرمی را از زمین بلند کند، حتی اگر از داروهای نیروزا استفاده کند.

اما این محدودیت از کجا ناشی می شود؟ برخلاف باور عموم که اسکلت بندی بدن را عامل این موضوع می دانند، این محدودیت به ماهیچه های بدن ما بر می گردد. بیشترین آسیب دیدگی وزنه برداران هم مربوط به پارگی عضله است که بیشتر در نزدیکی تاندون روی می دهد. جالب اینجاست که برتری وزنه برداران هم در نحوه کنترل ماهیچه هایشان است. بدن ما مکانیسمی بازدارنده دارد که با کنترل تعداد بافت های ماهیچه ای فعال در هر لحظه، بدن را از آسیب دیدن به هنگام بلند کردن وزنه های سنگین حفاظت می کند. اما وزنه برداران با تمرین می آموزند که چطور بر این سیستم خودایمنی پیروز شوند و از بیشترین توان ماهیچه ای برای بلندکردن وزنه استفاده کنند. البته توانایی های ژنتیکی را هم نباید از یاد برد.

چقدر تشعشع، انسان را می کشد؟
یک رویداد واقعی می تواند پاسخ این سؤال را بدهد. در سپتامبر ، دو نفر به یک مرکز پزشکی متروک در گویان برزیل دستبرد زدند و بعضی از تجهیزات ارزشمند آنجا را به سرقت بردند. طی یک روز آنها به استفراغ، اسهال و سرگیجه شدید دچار شدند. دلیل این مشکلات هم این بود که یکی از ابزارهایی که به سرقت برده بودند، حاوی یک منبع قوی رادیواکتیو به نام نمک کلرید سزیوم بود که برای درمان بیماران سرطانی به کار می رفت. یک سمسار محلی به نام دوایر فری هرا این ابزار را خرید و آ ن را به خانه آورد. او مجذوب نور آبی ای شده بود که شب هنگام از پودر درون این جسم تابیده می شد. او ابزار را در اتاق نشیمن خانه گذاشت و خانواده و فامیل را به تماشای این گوهر زیبا دعوت کرد!

مهمانان هم این ماده را لمس کردند و آن را مثل کرم ضدآفتاب به پوست خود مالیدند، حتی بخشی از این کلرید سزیوم را با خود به خانه هایشان بردند، اما طی یک ماه، همسر فری هرا، برادرزاده شش ساله اش و دو نفر از کارمندانش از سندرم حاد تشعشعی مردند و سرجمع ۴۹ نفربه تشعشعات رادیواکتیو آلوده شدند. دوز تشعشعی که این افراد طی چند روز دریافت کرده بودند، بین ۴٫۵ تا ۶ سیور بود. هر سیور معادل مقدار تشعشعی است که به هر کیلوگرم از جرم فرد دریافت کننده، می تواند یک ژول انرژی منتقل کند. این درحالی است که در حالت طبیعی، ما سالانه ۲٫۴ هزارم سیور تشعشع طبیعی را از موادی مانند رادون دریافت می کنیم که البته آسیب رسان نیست؛ حال حساب کنید شدت تشعشعی که این افراد بخت برگشته طی چند روز دریافت کرده اند، به چه اندازه خطرناک است.

محاسبات دانشمندان نشان می دهد آستانه مرگ با تشعشع حدود ۲ سیور است و در تشعشع ۶ سیوری، مرگ حتمی خواهد بود! ا ما خود فری هرا که تحت تشعشع ۷سیوری قرار گرفته بود، زنده ماند و بعدها، در سال ۱۹۷۴ درا ثر مصرف مشروبات ا لکلی جان سپرد شاید دلیل جان به در بردن فری هرا ا ز تشعشع، این بود که او بیشتر ا ز همسرش در خارج از خانه حضور داشت و این، به سلو ل های بدنش فرصت می داد تا بخشی از صدمات ناشی از تشعشع را بهبود بخشند.


چند دقیقه می توان نفس را در سینه حبس کرد؟
خیلی ها نمی توانند بیشتر از یک دقیقه نفس نکشند، اما استفان میفسود در خرداد سال گذشته توانست ۱۱ دقیقه و ۳۵ ثانیه نفسش را در سینه حبس کند و رکورد جهانی نفس در سینه حبس کردن را به دست آورد. البته او این کار را در زیر سطح آب انجام داد.

وقتی نفس نکشیم، واکنش هایی غیر ارادی در بدن آغاز می شود که تنفس دوباره آغاز شود و اکسیژن به بدن برسد. اما وقتی سر را به زیر آب می بریم، مثل دیگر پستانداران واکنش هایی طبیعی در بدن آغاز می شود؛ رگ های سطحی خون منقبض می شوند و جریان خون در نقاط انتهایی بدن، کاهش می یابد و در مقابل، خون بیشتری به قلب و مغز می رسد. ضربان قلب ضعیف تر می شود و با کندتر شدن گردش خون، اکسیژن کمتری هم در دیگر اندام های بدن مصرف می شود.

رکوردداران حرفه ای قبل از حبس کردن نفس، تنفس های عمیق و سریعی را ا نجام می دهند تا سطح اکسیژن خون را افزایش و سطح دی اکسیدکربن را کاهش دهند. مغز ما، زمان واکنش نفس نفس زدن را با سطح دی اکسیدکربن موجود در خون تنظیم می کند؛ بنابراین با تنفس عمیق و سریع، سطح دی اکسیدکربن خون آ نقدر پایین می آید که زمان قابل توجهی را در اختیار افراد قرار دهد. با تمرین های فراوان، شش های فرد هم بزرگتر می شود و دانشمندان معتقدند می توان به زمان نفس نکشیدن ۱۵ دقیقه نیز دست پیدا کرد.

منازل شخصی مدیران عامل مطرح جهان (تصویری)

 


در ماه می سال جاری میلادی مارک زوکربرگ مدیر عامل فیس بوک ملکی را در پائولو آلتو کالیفرنیا به قیمت 7 میلیون دلار خریداری کرد. جزئیات زیادی در رابطه با این ملک 5 هزار فوت مربعی که دارای 5 اتاق خواب و 5 حمام است منتشر نشده است. اگرچه این ملک با املاک برخی از چهره های سرشناس جهان قابل مقایسه نیست اما برای فردی که تا به حال در منازل کرایه ای زندگی کرده چندان بد هم نمی تواند باشد.

به گزارش پول نیوز، برخی از مدیران عامل جهان در قصرهایی باشکوه و رویایی با امکاناتی بی نظیر اقامت دارند که چشم اندازهایی فوق العاده به اقیانوس، جنگل، کوه، رودخانه و ... برای آنها فراهم کرده است که در ادامه این مطلب نگاهی به برخی از این عمارت های رویایی خواهیم داشت.

اپرا وینفری، هارپو پروداکشنز 


 

مکان: مونتسیتو، کالیفرنیا - قیمت: 50 میلیون دلار

مساحت: 23 هزار فوت مربع

دارای 6 اتاق خواب و 14 حمام

در سال 2010 اپرا وینفری یکی از شناخته شده ترین چهره های رسانه ای جهان عمارت فعلی خود در مونتسیتو را خریداری کرد. وی لقب "سرزمین موعود" را برای این مکان در نظر گرفته و بهایی 50 میلیون دلاری را برای خرید آن پرداخته است. این در حالی است که اپرا در این مدت میلیون ها دلار دیگر نیز صرف تغییر و بازسازی بخش های مختلف سرزمین موعود کرده است. ملک مذکور دارای چشم اندازهای بی نظیری به کوهستان و اقیانوس است. اپرا وینفری داشتن چنین مکانی را یکی از آرزوهای خود عنوان کرده است.

 

هوبرت گوئز، اِد هاردی 


 

مکان: هولمبی هیلز، لس آنجلس - قیمت: 23.5 میلیون دلار

مساحت: 17 هزار و 171 فوت مربع

دارای 7 اتاق خواب و 13 حمام

زمانی که مایکل جکسون در سال 2009 فوت کرد وی عمارتی را با کرایه ماهیانه یک صد هزار دلار در اختیار داشت. در واقع مالک آن عمارت هوبرت گوئز بود. وی مدیر عامل اد هاردی است. این عمارت در سال 2002 ساخته شده و همانند یک قلعه فرانسوی طراحی شده است. گوئز در سال 2004 این عمارت را به قیمت 18.5 میلیون دلار خریداری کرده اما چندی پیش آن را به قیمت 38 میلیون برای فروش قرار داده بود. با توجه به بالا بودن این مقدار سپس قیمت 28 میلیون دلار و در نهایت 23.5 میلیون دلار را برای فروش آن در نظر گرفته است.  

 

مایکل دل، دل 


 

مکان: آستین، تگزاس - قیمت: 18.5 میلیون دلار

مساحت: 33 هزار فوت مربع

دارای 8 اتاق خواب و 13 حمام

مایکل دل مدیر شرکت دل دومین تولید کننده بزرگ کامپیوترهای شخصی در جهان است. عمارت محل اقامت وی در سال 1997 و در زمان اوج شکوفایی دنیای فن آوری ساخته شده است. امکانات رفاهی مختلف از قبیل اتاق کنفرانس، استخر روباز و مسقف، زمین بسکتبال و انواع اتاق های مختلف تنها بخشی از ویژگی های این عمارت مجلل 33 هزار فوت مربعی را که در زمینی به مساحت 20 هکتار واقع شده است را تشکیل می دهد.

 

استیو جابز، اپل 


 

مکان: پائولو آلتو، کالیفرنیا - قیمت: 2.6 میلیون دلار

مساحت: 5 هزار و 678 فوت مربع

دارای 7 اتاق خواب و 4 حمام

همانند بسیاری دیگر از چهره های سرشناس دنیای فن آوری استیو جابز نیز در کالیفرنیای شمالی اقامت دارد. وی اوقات فراغت خود را در عمارتی 5 هزار و 678 متری که آن را خانه می نامد می گذراند. این مکان در سال 1920 ساخته شده و در زمینی نیم هکتاری واقع شده است.

 

بیل گیتس، مایکروسافت 


 

مکان: مدینا، واشینگتون -  قیمت: 122.4 میلیون دلار

مساحت: 50.050 فوت مربع

دارای 8 اتاق خواب و 25 حمام

بیل گیتس ثروتمندترین فرد در آمریکا محسوب می شود. وی تا سال 2002 مدیر عامل مایکروسافت بوده اما در این سال مسئولیت خود را به استیو بالمر واگذار کرد. عمارت شخصی وی علاوه بر اتاق های مختلف دارای 6 آشپزخانه، اتاق ناهار خوری هزار فوت مربعی، استخر و یک کتابخانه با سقف گنبدی شکل است.

 

اسکات بوراف، منابع انرژی میلر 


 

مکان: ناکسویل، تنسی - قیمت: 8.5 میلیون دلار

مساحت: 36 هزار و 720 فوت مربع

دارای 8 اتاق خواب و 11 حمام

در سال 2006 همسر بوراف پس از شش سال مبارزه با سرطان جان خود را از دست داد. از این رو اسکات برای آنکه تغییری در زندگی خود ایجاد کرده و فعالیتهایش را از سر بگیرد به ویلا کولینا نقل مکان کرد. این عمارت به دریاچه فورت لودن مشرف بوده و دارای استخر روباز و مسقف است. همچنین چشم اندازی زیبا به کوه های اسموکی و رودخانه تنسی دارد. کتابخانه ای سه طبقه و گاراژی با گنجایش 7 خودرو از دیگ ویژگی های این عمارت محسوب می شود. قیمت اولیه این مکان 21 میلیون دلار در نظر گرفته شده بود که در نهایت بوراف آن را به قیمت 8.5 میلیون دلار خریداری کرد.



لری اِلیسون، اوراکل

 

مکان: سان فرانسیسکو - قیمت: 6.4 میلیون دلار

مساحت: 10 هزار و 742 فوت مربع

دارای 5 اتاق خواب و 6 حمام

مدیر عامل اوراکل دارای شش منزل مسکونی بوده که یکی از آنها در سانفرانسیسکو واقع شده است. الیسون در سال 1988 این مکان را به قیمت 3.9 میلیون دلار خریداری کرده است. علاوه بر 5 اتاق خواب، این مکان چشم انداز بی نظیری به خلیج سان فرانسیسکو داشته که در سال 2013 می تواند محل مناسبی برای تماشای مسابقات جهانی قایقرانی باشد.

 

ایوان ویلیامز، تویتر
 


 

 

 

مکان: سان فرانسیسکو - قیمت: 2.4 میلیون دلار

مساحت: 3 هزار و یک فوت مربع

دارای 5 اتاق خواب و 5 حمام

ایوان ویلیامز موسس و مدیر عامل سابق شبکه اجتماعی تویتر که در حال حاضر تعداد کاربران آن از مرز صد میلیون نفر عبور کرده، است. در واقع وی در مرکز سان فرانسیسکو زندگی می کند. وی به تازگی از پنت هاوسی واقع در منطقه سوما به این محل نقل مکان کرده است. سبک خاص ویکتوریایی خانه های این منطقه یکی از دلایل شهرت آن است. ویلیامز منزل خود را به قیمت 2.4 میلیون دلار خریداری کرده و تنها  3 هزار فوت مربع مساحت دارد که نسبت به دیگر چهره های سرشناس در این زمینه منزل کوچکتری را در اختیار دارد.  

 

دنی اِسپنس، پروکورپ اَسوشیتز 


 

مکان: وودلندز، تگزاس - قیمت: 19 میلیون دلار

مساحت: 30 هزار و 717 فوت مربع

دارای 10 اتاق خواب و 15 حمام

پروکورپ اَسوشیتز یک شرکت مشاوره و مدیریت در زمینه های انرژی، امور مالی و تولیدی است که از مشتری های مطرح آن می توان به کوکاکولا و موتورولا نام برد. دنی اِسپنس در عمارت مجللی که به آن ملک DanMar   گفته می شود و نشان دهنده اول نام وی و همسرش ماریان است اقامت دارد. وی اخیرا این مکان را با قیمتی برابر با 19 میلیون دلار برای فروش گذاشته است. این عمارت در زمینی به مساحت بیش از 4 هکتار واقع شده و گاراژی با گنجایش 6 خودرو، استخر و سینمای خانگی بخشی از ویژگی بی شمار آن را تشکیل می دهد.

لئو آپوتکر، اچ پی  


 


 

مکان: آتِرتون، کالیفرنیا - قیمت: 7 میلیون دلار

مساحت: 6 هزار و 280 فوت مربع

دارای 6 اتاق خواب و 7 حمام

لئو آپوتکر در سپتامبر 2010 به عنوان مدیر عامل شرکت اچ پی برگزیده شد. این شرکت بودجه ای 4.6 میلیون دلاری را برای نقل مکان وی از آلمان به کالیفرنیای آمریکا پیشنهاد کرده و او این پول را برای خرید عمارتی 7 میلیون دلاری در آترتون مورد استفاده قرار داد. طی سال گذشته یک صد منزل مسکونی در این منطقه با میانگین قیمت 3 میلیون دلار به فروش رسیده که از این نظر عمارت آپوتکر در میان گران قیمت ترین املاک مسکونی آترتون قرار می گیرد. استخر، اتاق سرگرمی و بازی، کتابخانه و تعداد زیادی اتاق های مختلف بخشی از امکانات این عمارت مسکونی را تشکیل می دهد.

جدیدترین مدل های دکوراسیون آشپرخانه







 




گردهمایی خز ها در پارک پردیسان!!

گردهمایی خز ها در پارک پردیسان!!

 

زوج خز! نکته مهم--> بیرون موندن قسمتی از پیراهن از لای زیپ باز شلوار میباشد

  

    

عکس یادگاری اولین خزهای حرفه ای (البته همۀ ما ها یکم خز داریم) با برج بین المللی میلاد. من تا اونجا که یادمه خزها معمولا با میدون آزادی عکس مینداختن ولی این خزهای حرفه ای بدعت گذاری کردن و با برج میلاد عکس گرفتن تا برج میلاد رو هم خز کنن 

  

   

خز دو زنه

 

  

 

  

  

انتقال اطلاعات بین دو خز 

  

  

   

زوج خز تازه نامزد کرده

  

    

عشوه شتری... از مهمترین مهارتهای خزهای جنس موئنث میباشد. این موجودات بدین وسیله جفت خز مورد علاقۀ خود را دیوانه کرده و با او ازدواج میکنن 

  

   

زوج خز بقچه به دست 

  

      

      

یکی نیست به این بگه زیپشو ببنده...  سمت راستی کمربندو ببین کجا بسته 

  

      

دو خز مونث از نوع دوست (شاخۀ همکلاسی). .. از مشخصه های این نوع خزها، بُر زدن دوست پسرهای همدیگر و بعد گریه و عذر خواهی شدید میباشد - دمپایی لا انگشتی با جورااااااااااااااب؟؟؟؟  ـ

  

 

  

  

 تیم ملی خزها - نفر اول از راست=کاپیتان

  لباس خردلی رنگو  ـ

  

      

شهره و لیلا فروهر در ۲۰ سال پیش

  

      

خز خانوادگی

  

      

واکنش ناگهانی خزها به دوربین عکاسی

  

  

  

خز مسافر با دمپایی خوشگلش در حال عزیمت به ژاپون برای کار

  

   

      

خز از دوران قاجار

  

      

زوج خز تازه نامزد، بهمراه خارشووَر و خان دایی

  

      

به شانه این خز همیشه مرتب در جیب کت توجه کنید

  

      

farzadnf.blogfa.com

      

رقص رسمی مراسم با نام : کون به کون در این عکس خز مسافر و جیمی فاکس در حال تکوندن یا بقول خارجی ها: ـ they'r dropping it like it's hot or shake it shake it baby

  

farzadnf.blogfa.com

     

farzadnf.blogfa.com

      

هلاک استیل ایستادنشم

  

farzadnf.blogfa.com

      

رقص تکنو خز

  

farzadnf.blogfa.com

      

farzadnf.blogfa.com

      

خز غیرتی

  

farzadnf.blogfa.com

      

حمله خز ها به هندوانه و شیرجه رفتن با سر وسط هندوانه

  

farzadnf.blogfa.com

      

farzadnf.blogfa.com

      

farzadnf.blogfa.com

      

farzadnf.blogfa.com

      

خز متحرک (اسکیت سوار) ـ

  

farzadnf.blogfa.com

      

عکس دسته جمعی از نمای پایین و همچنان زیپ نبسته خز وسطی خودنمایی میکنه. خز کناریش هم همچنان در حال عشوه شتریه

  

farzadnf.blogfa.com

     

اتحاد سه خز مونث و در نتیجه مایوس شدن خز مذکر

  

farzadnf.blogfa.com

      

تندیس خز طلایی به این زیرپوش سفیده farzadnf.blogfa.com ـ

  

farzadnf.blogfa.com

      

کشته مرده ی اون شلوار قرمزتم گیس گلابتون farzadnf.blogfa.com عمرا اگه شبكه هايی مثل فشن تی وی به پاي مد اينا برسن، نامبروانه

  

farzadnf.blogfa.com

      

خز خود بیزینس من پندار

 ـ

 

farzadnf.blogfa.com

      

نشانه سوسولها=گرفتن سگ کوچولو زیر بغل نشانه خزها=گرفتن مرغ زیر بغل‬

  

farzadnf.blogfa.com

      

مدلهای فرستاده شده از طرف مارک Gucci برای شرکت در گردهمایی‬

  

farzadnf.blogfa.com

      

نکته مهم: کراوات گل گلیه قرمز!! توی شلوار گرم کن 

  

farzadnf.blogfa.com

      

لباسش زنونه س  ـ

  

farzadnf.blogfa.com

      

خز از اقسا نقاط کشور

  

farzadnf.blogfa.com

     

خز متال باز /M\ Rock on to you too sir‬

  

farzadnf.blogfa.com

      

 جلسه سیاست گذاری ، خزها در حال تصویب لایحه

من تو کفم این کت رو از کجا گیر اورده؟

  

farzadnf.blogfa.com

 

   

    

farzadnf.blogfa.com

      

farzadnf.blogfa.com

   

خز خانه دار = گل پری - گرمکنش رو ..... وای مردم از خنده farzadnf.blogfa.com ـ

  
   

چه بهشون خوش گذشته فکر کنم تا دم صبح اونجا بودن

معرفی یک ایرانی موفق در امریکا

 

Foodspotting  که برای ما حکم وقت‌گذرانی را دارد و شاید باعث شود که آنزیم‌های دستگاه گوارشمان شروع به ترشح کنند، برای پایه‌گذار آن، سودی سه میلیون دلاری داشته است و تا به حال اپلیکیشن آیفون این سایت، حدود ۶۵۰ هزار بار دانلود شده است. این سایت البته اپ اندروید هم دارد.

ثریا دارابی که در حال حاضر ۲۷ ساله است،  کارش را از نیویورک تایمز به عنوان مدیر امور مشارکت دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی شروع کرد و این غول رسانه‌ای پیر را با رسانه‌های جوان اجتماعی مثل توییت و فیس بوک آشتی داد.

مدرک دانشگاهی ثریا، البته هیچ ربطی به آی‌تی ندارد، او او تحصیل‌کرده ادبیات انگلیسی از دانشگاه جورج تاون است ولی خوب فرهنگ جوامع غربی با جامعه مدرک‌گرای ایران به کلی متفاوت است، طوری که او به درک‌ها و بینش‌ها و نگاه‌های متفاوت هم ارزش داده می‌شود، به همین خاطر بود که او توانست مدارج ترقی را طی کند.

ثریا، سپس به سرویس مبحوب drop.io رفت و با این سایت محبوب همکاری کرد و پس از آن Foodspotting را بنا نهاد.

او که دفعات متعددی در لیست افراد جوان خلاق معرفی‌شده از روی مجلات، قرا گرفته است، در سال ۲۰۱۰ از سوی نشریه «فست کمپانی» به عنوان یکی از افراد خلاق برتر معرفی شد و چهره‌اش روجلد مجله شد:

 

ثریا، از تخصص‌اش در زمینه رسانه‌های اجتماعی برای امورات غیرانتفاعی مثل امور خیریه آب و تهیه آب و غذا برای گرسنگان دنیا هم استفاده می‌کند، تأسیس سایت غیرانتفاعی goods4good در همین راستا بود.

ثریا، در حال حاضر استراتژیست ABC NEWS هم هست. توییتر او بیشتر از ۴۴۰ هزار دنبال‌کننده دارد، بیشتر از هر کاربر اینترنت ایرانی!

افراد زیادی درک شهودی او را از رسانه‌های اجتماعی ستوده‌اند. او دوست دارد زنان بیشتری را در زمینه راه انداختن استارت‌آپها موفق ببیند. به باور او در دنیایی که پسر جوان بیست و چند ساله‌ای با یک سایت بر پایه PHP قدرت بیشتری در زمینه تأثیرگذاری اجتماعی نسبت به رئیس جمهور امریکا داشته باشد، باید بهای زیادی به این رسانه‌ها داد.

ثریا دوستان زیادی در میان کارکنان و پایه‌گذاران استارت‌آپ‌های موفق مثل فیس‌بوک و فور اسکویر دارد. گاهی از او سؤال می‌شود که مدیریت سایت خوشمزه Foodspotting اشتهایش را زیاد نمی‌کند و چاقش نمی‌کند، پاسخ او هم این است که میزان اشتغال او انقدر زیاد است که حتی گاهی نهار را فراموش می‌کند. البته ورزش تای بکس هم در این زمینه بی‌تأثیر نیست.

باقلوا، پسته، زعفران و برنج، سوقاتی‌هایی هستند که هر وقت پدر ثریا به دیدنش می‌آید، برایش از ایران به ارمغان می‌آورد!

 

وقتی زندگینامه‌ی یک کارآفرین یا هر فرد موفقی را می‌خوانیم، سعی می‌کنیم با او و موفقیت‌هایش همذات‌پنداری کنیم. خود را در تلاش‌ها و فراز و فرودهای او شریک بدانیم و عکس‌العمل‌ها یا ابتکارات احتمالی خودمان را در موقعیت‌های مشابه خود ارزیابی کنیم. شبیه‌سازی تصمیمات و اقدامات و چارچوب‌های ذهنی او، کلید اصلی بهره‌گیری موثر از سرنوشت یا سرگذشت آن فرد موفق است.

زندگینامه‌ی یک کارآفرین علاوه بر ارائه‌ی نکات کلیدی و به اصطلاح فوت‌های کوزه‌گری که در مدارس بازرگانی به شما یاد نمی‌دهند، حس امید و خوشبینی به اینکه «اگر او می‌تواند، پس من هم می‌توانم!» را در افراد جویای موفقیت و مشتاق به پیشرفت زنده نگه می‌دارد و نیروی محرکه‌ی آنها برای حرکت رو به جلو می‌گردد. اما ترسناک‌ترین چیزی که در اکثر قریب به اتفاق این شرح‌حال‌ها دیده می‌شود، آن‌ جایی آشکار می‌گردد که سن کارآفرینان یا سنشان وقتی که کسب و کار خود را آغاز کرده بودند، مطرح می‌شود. از نامهای آشنای دنیای کسب و کار، به عنوان نمونه، مارک زاکربرگ خالق فیسبوک در ۱۹ سالگی شروع کرد. بیل گیتس، استیو جابز و مایکل دل هم در شرایط مشابهی شروع کردند. عده‌ی بسیاری هم در بیست و چند سالگی ایده‌ی کسب و کارشان را به دست آوردند.

ثریا دارابی بین سالهای ۲۰۰۹ تا کنون اتفاق افتاده و اکنون ثریا ۲۷ سال دارد. در گفتگو با تک‌کرانچ می‌گوید اگر زودتر می‌دانست بدون تحصیلات دانشگاهی هم می‌شود موفق بود، شاید زودتر شروع می‌کرد. با همه‌ی این تفاصیل، ثریا هنوز از بسیاری از من و شما جوانتر است و اینجا نقطه‌ی تاریک داستان برای بعضی هاست:

آیا برای من دیگه دیر شده! نه؟
چرا من زودتر مسیر زندگیم رو انتخاب نکردم؟
ثریا چه کرد که به اینجا رسید؟
اصلن امیدی هست که اگر من شروع کنم به کسب و کاری یا ایده‌پردازی نوگرایانه‌ای بتوانم مثل ثریا و سایرین موفق شم؟
باید از کجا شروع کنم؟

اگر شما، بله! خود شما که پیراهن راه راه به تن دارید و در حال خواندن یک پزشک هستید، فکر می‌کنید چون از دوران بیست و خورده‌ای سالگی گذشته‌اید، پس فرصتی برای کارآفرین شدن ندارید، جای نگرانی نیست! من امروز راجع به دو مطلب در این خصوص برای شما صحبت می‌کنم:

اول اینکه بسیاری از کارآفرینان برجسته پس از سی سالگی کارشان را شروع کرده‌اند، مانند اوان ویلیامز (توئیتر، ۳۵ سالگی) و آریانا هافینگتون (هافینگتون پست، ۵۴ سالگی) و اگر سودای کارآفرینی دارید، سن نباید مانعی جلوی راه شما قلمداد گردد. در آینده شاید بیشتر در مورد رابطه‌ی سن با قدرت کارآفرینی با هم حرف زدیم. اطلاعات و پژوهش‌های جالبی در این زمینه وجود دارد.

دوم اینکه خود ثریا در مصاحبه‌ای که با Mashable انجام داده در خصوص چگونگی راه‌اندازی فودسپاتینگ و آینده‌ی کاری‌اش صحبت کرده است. وقتی داستان را از زاویه‌ی دید ثریا می‌خواندم، متوجه شدم با افسانه‌های کلاسیک کارآفرینی تفاوت‌هایی دارد. او کسی نبود که ایده‌ی اولیه‌ی آنچه بعدتر به عنوان فودسپاتینگ معروف شد را داده باشد یا به خاطر ایده‌ی تجاری‌اش دست از کار و تحصیل بکشد. دانستن داستان ثریا و فودسپاتینگ می‌تواند نقطه‌ی شروع خوبی برای کسانی باشد که به دنبال الگوی واقعی و دست‌یافتنی کارآفرینی می‌گردند.

فودسپاتینگ از کجا آمد؟
ثریا تعریف می‌کند که ایده‌ی اصلی را دوستان وی الکسا و شوهرش در سفری که به ژاپن داشته‌اند، به وجود آورده‌اند. الکسا، یک توریست متعهد، به اطرافش توجه می‌کند و متوجه می‌شود که مردم از غذاهایشان در سفرهایشان عکس می‌گیرند و پرسشی که در ذهنش ایجاد می‌شود این است که این عکس‌ها از کجا سر در می‌آورند. ولی الهام اصلی کسب و کار از آنجایی به سراغش آمد که در بازگشت به سانفرانسیسکو، کلی عکس از غذاهای مختلف داشت که نمی‌توانست مشخصن بگوید کجا این غذا را خورده است یا نامش چیست! بنابراین تصمیم گرفت کتابی گردآوری کند و عکس‌های غذاها سر از آن کتاب درآوردند. ایده‌ی خیلی خوبی بود، نه؟ در همین حال و در همان نزدیکی، تد گراب (Ted Grubb) برای خودش در حال ساختن یک نرم‌افزار موبایل برای غذا بود. به تدریج آنها تصمیم گرفتند با کمک هم نرم‌افزار و وب‌سایت فودسپاتینگ را راه‌اندازی کنند.

می‌دانم الان به چه فکر می‌کنید! حتما با خود می‌گویید: پس ثریا چه نقشی در راه‌اندازی فودسپاتینگ داشته است؟ عجله نکنید! همین طور که ایده‌ی کسب و کار توسط آلکسا و تد شکل می‌گرفت، ثریا از طریق دوستی به نام رندی ردیگ (Randy Reddig)، از مؤسسان شرکت مربع به آنها معرفی می‌شود و رندی توصیه می‌کند که این افراد همدیگر را ملاقات کنند. در آن زمان، ثریا که هنوز در مجله‌ی تایمز کار می کرد، بسیار از ایده‌ی این کسب و کار استقبال کرد، چون فکر می‌کرد که این ایده سه چیز را همزمان در خود دارد: یک ماشین توصیه به مشتریان، نرم‌افزاری برای پیدا کردن چیزهای جدید، و یک فعالیت تعاملی بین کاربران! و البته غذا هم موضوعی بود که برای همه‌ی افراد جذاب بود. ثریا به زودی متوجه شد که می‌توان گروه بزرگی از کاربران را حول این نرم‌افزار گردآوری کرد.

ثریا کماکان مشاوره‌هایی به فودسپاتینگ می‌داد و در حالی که از تایمز به Drop.io می‌رفت تا تجربیاتی در خصوص توسعه‌ی محصول بیاندوزد، فودسپاتینگ نرم‌افزار آیفونش را در SXSW 2010 در معرض نمایش عموم گذاشت. ثریا کم کم حس کرد می‌خواهد بیشتر درگیر این پروژه باشد، پس ملاقاتهایی با تد و آلکسا ترتیب داد و شرکتی را به وجود آوردند تا کار این نرم‌افزار را دنبال کند. اولین استخدام آنها هم در سپتامبر ۲۰۱۰ بود.

مگر ایده‌ی فودسپاتینگ چه چیز خارق‌العاده‌ای دارد؟
قبل از فودسپاتینگ هزاران هزار سایت و برنامه برای توصیه کردن رستورانها به افراد وجود داشت، ولی فودسپاتینگ اولین برنامه‌ای است که اینقدر در جزئیات ریز می‌شود تا بتواند به شما پیشنهاد دهد حالا که در این رستوران هستید چه غذایی را امتحان کنید. چه بخواهید در خیابان‌های ویتنام غذا بخورید و چه بخواهید دختر موردعلاقه‌تان را به وسیله‌ی غذایی که سفارش می‌دهید، تحت تأثیر قرار دهید، فودسپاتینگ در خدمت شماست. از طرفی ممکن است بسیاری از افراد پرمشغله حتی هفته‌ای سه بار در رستوران غذا بخورند، ولی به ندرت خطر سفارش دادن یک غذای جدید را به جان بخرند. اما در آن سوی داستان، ثریا در خانواده‌ای بزرگ شده که عاشق غذا بوده‌اند؛ مادربزرگش آشپز بوده و خاله‌اش خدمات غذای مجالس ارائه می‌داد.

تمرین در خانه: فهرستی از پنج موضوع، فعالیت، باور، عنصر فرهنگی، بازی، آداب و رسوم و … هر چیزی که کودکی شما همراه با آن گذشته است، تهیه کنید. ممکن است کودکی شما هم مانند ثریا با غذا عجین بوده باشد. اگر به دنبال ایده‌ای برای کارآفرینی می‌گردید احتمالا این فهرست پنج‌تایی بهترین راهنما برای کسب و کار بعدی شما خواهد بود. چرا که شما یکی از مجموعه‌ی ۳ درصد افرادی از ساکنین کره‌ی زمین هستید که اطلاعات کافی در آن زمینه‌ی خاص دارید و می‌توانید در آن حوزه از پیشگامان باشید!

برگردیم به داستان… ممکن است اکنون از من می‌پرسید نقش ثریا در بین سه بنیان‌گذار فودسپاتینگ چه بوده است و چرا او بیشتر از بقیه در رسانه‌ها منعکس گردیده است؟ خوشحالم پرسیدید. شاید خود شما متوجه میزان اثرگذاری پرسشتان نباشید. اما مطمئن هستم پس از دانستن پاسخ آن، متوجه نقش بی‌بدیل ثریا خواهید شد.

ثریا خودش می‌گوید: «شرکت به زیبایی توسط تد و آلکسا اداره می‌شود. تد مدیر ارشد فن‌آوری است و به توسعه‌ی محصول می‌پردازد. نقش آلکسا به عنوان راننده‌ی اصلی تعریف شده است چرا که این شرکت چشم‌انداز شخصی او بوده و من از نگاه کردن به او چیزهای بسیاری در مورد چگونگی تبدیل یک ایده به واقعیت یاد گرفته‌ام. مشارکت اصلی من در شرکت در بخش بازارسازی، توسعه‌ی کسب و کار و ارتباط با شرکای تجاری بوده است. ما شرکتی هستیم که به اهمیت خوب بازی کردن در کنار دیگران اعتقاد اساسی داریم.» (نقل به مضمون)

ثریا نقشش را جوش دادن شراکت‌های برند فودسپاتینگ با سایر برندها و ایجاد رابطه‌های همزیستی با سازمانهایی مانند Travel Channel، Bravo، مجله‌ی NewYork و مجله‌ی Gourmet می‌داند. اما تا چه حد این نقش پررنگ و اثرگذار است؟ برای مثال، بد نیست بدانید که حضور فودسپاتینگ در نمایشگاه SXSW 2010 به پشتیبانی مالی بلکبری انجام شد و اکنون آنها در حال خلق نرم‌افزاری برای بلکبری هستند. بدون این همکاری و شراکت هیچ یک از این دو دستاورد برای محصول جالب توجه تد و آلکسا اتفاق نمی‌افتاد. فودسپاتینگ ارتباط تنگاتنگی نیز با فیس‌بوک و گوگل دارد و به پشتوانه‌ی این همکاری‌هاست که توانسته است این موفقیت خیره‌کننده را به دست آورد. من شخصن کسب و کارهای بسیاری را دیده‌ام که به دلیل عدم بهره‌گیری از چنین ارتباط‌هایی نتوانسته‌اند رقابت کنند و پیروز از میدان خارج شوند. یک ایده‌ی خوب با ارتباطات درست می‌تواند به یک کسب و کار عالی تبدیل شود اما یک ایده‌ی عالی بدون بازارسازی خوب نمی‌تواند با متوسط‌ترین کسب و کارها نیز رقابت نماید. در آینده شاید داستان دیگری کاملا مشابه با این داستان را در مورد چگونگی راه‌اندازی سایت یوتیوب (آیا در موردش چیزی شنیده اید؟!) تعریف کردم.

برگردیم به ثریا و ببینیم چه طرز تفکری او را برای شناسایی فرصتهای خوب و پرورش آنها آماده می‌کند.

چشم‌انداز شخصی ثریا چیست؟ و چگونه از آن درس بگیریم؟
بد نیست بدانیم شخصی با این خلاقیت و مهارت در کسب و کار چه چشم‌اندازی برای خود متصور است. ثریا برخلاف آنچه در کتابهای موفقیت شخصی تبلیغ می‌شود، به یک چشم‌انداز مشخص بسنده نکرده است، بلکه سعی دارد از فرآیند زندگی خود احساس موفقیت بکند: چه در محل کارش در ABC News و چه در کنار همکارانش در فودسپاتینگ و چه زمانی که به شرکت‌ها و کسب و کارهای مختلف مشاوره می‌دهد. او خوشحال است که با افراد باانگیزه‌ای کار می‌کند که علایق و سلایق مشابهی دارند. نکته‌ی دیگری که ثریا بر آن تاکید دارد کیفیت و هماهنگی زندگی شخصی با زندگی کاری‌اش است.

ثریا «واقعا» از کجا شروع کرد؟ نقاط عطف زندگی کارآفرینانه‌ی ثریا:
ثریا اولین نقطه‌ی عطف زندگی کاری‌اش را در کالج در واشنگتن دی سی تجربه کرد. او که به عنوان نماینده‌ی بازاریابی کالج برای سونی موزیک کار می‌کرد متوجه شد که خودش بیشتر از گوش دادن به سی‌دی‌هایی که به ایستگاههای رادیویی محلی می‌فروخت، از طریق لایم‌وایر موسیقی‌های موردعلاقه‌اش را دانلود می‌کرد و فهمید که اینترنت در حال دگرگون کردن صنعت موسیقی است. می‌دانم به چه فکر می‌کنید. حتما فکر می‌کنید که خوب سالهاست همه‌ی ما این را می‌دانیم. این کشف ثریا نبوده است! نکته‌ی مهم در همین جاست که از بین میلیونها نفر، تنها تعداد اندکی از دانسته‌های خود بهره‌بردای عملی می‌کنند. و ثریا یکی از آنها بوده است. به اطراف خودمان اگر نگاه کنیم دانسته‌های بی‌شماری را خواهیم یافت که بی‌مصرف خاک می‌خورند و ما علی‌رغم آگاهی، از آنها غافلیم!
نقطه‌ی عطف دیگر زندگی ثریا در سال ۲۰۰۴ وقتی که در WaPo کار می‌کرد اتفاق افتاد. او در خلال کارش به روشنی دید که اتاق خبر چگونه دستخوش تغییرات اساسی به دلیل ورود RSS شده بود. بعدتر که به نیویورک آمد و در رسانه‌ها مشغول به کار شد بهتر فهمید که دنیای رسانه‌ی امروز توسط ابزارهایی که جوانان ۲۳ ساله می‌ساختند در حال دگرگونی‌های شگرف بود.
و بدین ترتیب ثریا شروع کرد به خواندن و پیگیری روزانه‌ی اخبار فن‌آوری و زندگی کارآفرینانه‌اش کلید خورد.

ثریا چه توصیه‌ای به کارآفرینان مشتاق می‌کند؟
ثریا می‌گوید: «توصیه‌ی من به کارآفرینان جوان این است که تنها چون فکر می‌کنند کارآفرینی پر از خوشی و هیجان است داخل آن نپرند. ایجاد یک کسب و کار بسیار سخت‌تر و فشرده‌تر از آن است که تصور می‌کنید. از طرفی صنعت فن‌آوری می تواند خیلی خشن باشد، پس سرسخت باشید!
با این وجود، اگر از خطر گریزان نیستید و می‌خواهید ارزش ماندگاری خلق کنید و گروه مناسبی نیز برای اجرای ایده‌تان سراغ دارید، حتما باید انجامش دهید. در تاریخ هیچ زمانی بهتر از امروز برای استفاده از این شانس نبوده است. بازار به شدت داغ است و سرمایه‌گذاران با هیجان بسیاری روی ایده‌های هوشمندانه سرمایه‌گذاری می‌کنند.
فقط یادتان باشد تبدیل کردن ایده‌ها به محصول به گروه‌تان و به خوب گوش دادن به آنچه مشتری از شما می‌خواهد، بستگی دارد. رسانه‌های اجتماعی گوش دادن به ندای مشتریان را از هر زمان دیگری آسان‌تر ساخته‌اند.»

امروز چه چیزهایی یاد گرفتیم؟
کار را شروع کنید! کمک به تدریج جذب می‌شود!
خیلی اوقات ایده‌های خوبی تنها به دلیل اینکه افراد مناسب یا سرمایه‌ی لازم فراهم نبوده است به دست فراموشی سپرده می‌شوند. آلکسا وقتی ایده‌ی اولیه را می‌پروراند نه تد و نه ثریا را نمی‌شناخت.
دنبال آدم باشید! شبکه‌سازی کنید
به یاد دارم دوستی از من می‌پرسید: نوح چه وقتی ساختن کشتی را آغاز کرد؟ و خودش با لبخندی پاسخ می‌داد: قبل از شروع باران! قبل از شروع باران!
گروهی کار کنید. به کارآفرینان دیگری که اطراف شما هستند کمک کنید و با هم یک محصول به وجود بیاورید.
حق و حقوقتان را بشناسید. سنگ بنای هر شراکت پرثمر و پایدار همین است!
در جاهای خوب کار کنید و تجربه بیاندوزید و شبکه درست کنید. شکی نیست ثریا بدون پشتوانه‌ی تجربیاتی که در شرکت‌های رسانه‌ای اندوخته بود و افرادی که شناخته بود، نمی‌توانست اینقدر موفق شود.
نمی‌دانید از کجا شروع کنید؟ کارآموزی کنید! و این مهم‌ترین درسی است که امروز از داستان زندگی ثریا آموختیم.

 ترجمه : مصطفی پور مهدی