دوستان عزيز براي شروع كار ضرب المثلهايي كه با حروف آ. ا. ب شروع مي شدند در اينجا گردآوري شده است اميدوارم اگر شما هم دستي در جمع آوري ضرب المثل داريد حتمآ براي هر چه پر محتوا شدن اين قسنت به من ياري رسانيد

«با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد

«با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت

«با این ریش میخواهی بری تجریش؟»

«با پا راه بری کفش پاره می‌شه، با سر کلاه

«با خوردن سیر شدی با لیسیدن نمی‌شی

«باد آورده را باد می‌برد

«با دست پس می‌زنه، با پا پیش می‌کشه

«بادنجان بم آفت ندارد

«بادمجان دور قاب چین

«بارون آمد، ترکها بهم رفت

«بار کج به منزل نمی‌رسد

«با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هیچکدام هر دو

«بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره

«بازی بازی، با ریش بابا هم بازی

«با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره

«با کدخدا بساز، ده را بچاپ

«با گرگ دنبه می‌خوره، با چوپان گریه می‌کنه

«بالا بالا‌ها جاش نیست، پائین پائین‌ها راش نیست

«بالاتو دیدیم، پائینتم دیدیم

«با مردم زمانه سلامی و والسلام

«با نردبان به آسمون نمی‌شه رفت

«با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین؟"

«باید گذاشت در کوزه آبش را خورد

«با یکدست دو هندوانه نمی‌شود برداشت

«با یک گل بهار نمی‌شه

«ببینیم و تعریف کنیم

«به اشتهای مردم نمی‌شود نان خورد

«به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ

«به جای شمع کافوری چراغ نفت می‌سوزد

«بچه سر پیری زنگوله پای تابوته

«بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد

«بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه

«بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد * یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید

«به درویشه گفتند بساطتو جمع کن، دستشو گذاشت در دهنش

«به دعای گربه کوره بارون نمیاد

«بدهکار رو که رو بدی طلبکار می‌شه

«برادران جنگ کنند، ابلهان باور کنند

«برادر پشت، برادرزاده هم پشت

«خواهرزاده را با زر بخر با سنگ بکش

«برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار

«برای کسی بمیر که برات تب کنه

«برای همه مادره، برای ما زن‌بابا

«برای یک بی‌نماز، در مسجد‌و نمی‌بندند

«برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه

«بر عکس نهند نام زنگی کافور

«برو کشک تو بساب

«به روباهه گفتند: شاهدت کیه؟ گفت: دمبم

«به‌زبون خوش مار از سوراخ در میاد

«بزک نمیر بهار میاد * کنبزه با خیار میاد

«بز گر از سر چشمه آب می‌خوره

«به شتره گفتند: شاشت پسه، گفت: چی چیم مثل همه کسه؟»

«به شتر مرغ گفتند: بار ببر، گفت: مرغم، گفتند: بپر، گفت: شترم

«بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده

«بعد از هفت کره، ادعای بکارت

«به قاطر گفتند: بابات کیه؟ گفت: آقادائیم اسبه

«به کیشی آمدند به فیشی رفتند

«به گربه گفتند: گهت درمونه، خاک پاشید روش

«به کچله گفتند: چرا زلف نمیزاری؟ گفت: من از این قرتی‌گریها خوشم نمیاد

«به کک بنده که رقاص خداست

«بگو نبین، چشممو هم می‌گذارم، بگو نشنو در گوشمو می‌گیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمی‌تونم

«بگیر و ببند بده دست پهلوون

«بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سوسکه، یکیش بلبل

«به مالت نناز که به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده

«به ماه میگه تو در نیا من در میام

«به مرغشان کیش نمی‌شه گفت

«به مرگ می‌گیره تا به تب راضی بشه

«بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده

«بهر کجا که روی آسمان همین رنگه

«به یکی گفتند: سرکه هفت ساله داری؟ گفت: دارم و نمی‌دم، گفتند: چرا؟ گفت: اگر می‌دادم هفت ساله نمیشد

«به یکی گفتند: بابات از گرسنگی مُرد. گفت: داشت و نخورد؟»

«بمیر و بدم

«به گاو و گوسفند کسی کاری نداره

«بیله دیگ، بیله چغندر.»

«آب پاکی روی دستش ریخت.»

«آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم

«آب را گل‌آلود می‌کنه که ماهی بگیره

«آب زیر پوستش افتاده

«آب که یه جا بمونه، می‌گنده

«آبکش رو نگاه کن که به کفگیر می‌گه تو سه سوراخ داری

«آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی

«آب که سر بالا می‌ره، قورباغه ابوعطا می‌خونه

«آب نمی‌بینه و گرنه شناگر قابلیه

«آبی از او گرم نمی‌شه.»

«آتش که گرفت، خشک و تر می‌سوزد

«آخر شاه منشی، کاه‌کشی است

«آدم، آ هست و دم

«آدم از کوچکی بزرگ می شود

«آدم با کسی که علی گفت، عمر نمی‌گه

«آدم بد حساب، دوبار می‌ده

«آدم به‌کیسه‌اش نگاه می‌کند

«آدم پول پیدا می کند، پول، آدم را پیدا نمی‌کند

«آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره

«آدم خودش بمیرد هوادارش نمیرد

«آدم خوش معامله، شریک مال مردمه

«آدم دانا به نیشتر نزند مشت»

«آدم دست پاچه، کار را دوبار می‌کنه

«آدم دست پاچه دوبار می‌شاشه

«آدم زنده، زندگی می‌خواد

«آدم زنده وکیل وصی نمی‌خواد

«آدم گدا، اینهمه ادا؟»

«آدم گرسنه، خواب نان سنگک می‌بینه

«آدم گرسنه، یاد پلوی عروسیش می‌افته

«آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می‌زنه

«آرد خودمونو بیختیم، الک‌مونو آویختیم.» (آرد خود را بیختیم، آردبیز را آویختیم.)

«آرزو بر جوانان عیب نیست

«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است * با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»

«آسوده کسی که خر نداره * از کاه و جوش خبر نداره

«آسیا به نوبت

«آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه

«آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی‌نمک

«آش نخورده و دهن سوخته

«آفتابه خرج لحیمه

«آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی

«آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار می‌کنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم می‌شه

«آمدم ثواب کنم، کباب شدم

«آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد.»

«آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا»

«آنانکه غنی‌ترند، محتاج‌ترند

«آنچه دلم خواست نه آن شد * آنچه خدا خواست همان شد

«آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه؟»

«آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه

«آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه

«آنقدر مار خورده که افعی شده

«آن ممه را لولو برد

«آنوقت که جیک‌جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟»

«آواز دهل شنیدن از دور خوشه

«اجاره نشین خوش نشینه

«ارزان خری، انبان خری

«از آب کره می‌گیره

«از آب گل آلود ماهی می‌گیره

«از اسب افتاده‌ایم، اما از اصل نیفتاده‌ایم

«از اونجا مونده، از اینجا رونده

«از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره

«از این امامزاده کسی معجزه نمی‌بینه

«از این دم بریده هر چی بگی بر‌میاد

«از این ستون به آن ستون فرجه

«از بی‌کفنی زنده‌ایم

«از تنگی چشم پیل معلومم شد * کآنانکه غنی‌ترند محتاج‌ترند

«از تو حرکت، از خدا برکت

«از حق تا ناحق چهار انگشت فاصله است

«از خر افتاده، خرما پیدا کرده

«از خرس موئی، غنیمته

«از خر می‌پرسی چهارشنبه کیه؟»

«از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه‌هات بده

«از درد لا‌علاجی به خر میگه خانمباجی

«از دور دل و می‌بره، از جلو زهره رو

«از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه

«از شما عباسی، از ما رقاصی

«از کوزه همان برون تراود که در اوست.» (( گر دایره کوزه ز گوهر سازند ))

«از کیسه خلیفه می‌بخشه

«از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند

«از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد

«از ماست که بر ماست

«از مال پس است و از جان عاصی

«از مردی تا نامردی یک قدم است

«از من بدر، به جوال کاه

«از نخورده بگیر، بده به خورده

«از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن

«از هر چه بدم اومد، سرم اومد

«از هول هلیم افتاد توی دیگ

«از یک گل بهار نمی‌شه

«از این گوش می‌گیره، از آن گوش در می‌کنه

«اسباب خونه به صاحبخونه میره

«اسب پیشکشی‌رو، دندوناشو نمی‌شمرند

«اسب ترکمنی است، هم از توبره می‌خوره هم ازآخور

«اسب دونده جو خود را زیاد می‌کنه

«اسب را گم کرده، پی نعلش می‌گرده

«اسب لاغر میان به کار آید * روز میدان نه گاو پرواری

«اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر همبو نشند همخو می‌شند

«استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار؟»

«استخوان لاي زخم گذاشتن

«اصل کار برو روست، کچلی زیر موست

« افاده‌ها طبق طبق سگ‌ها به دورش وق وق

«اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد

«اگر بیل‌زنی، باغچه خودت را بیل بزن

«اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره

«اگر چاه آب ندارد، براي مقني نان دارد

«اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می‌بینمت بچشم آن وختی

«اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی می‌کرد

«اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش به آسمان می‌رسید

«اگه تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق می‌کنم

«اگر جراحی، پیزی خودتو جا بنداز

«اگه خدا بخواهد، از نر هم می‌دهد

«اگه خاله‌ام ریش داشت، آقا دائیم بود

«اگه خیر داشت، اسمشو می‌گذاشتند خیرالله

«اگر دانی که نان دادن ثواب است * تو خود میخور که بغدادت خرابست

«اگه دعای بچه‌ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی‌موند

«اگه زاغی کنی، روقی کنی، می‌خورمت

«اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی

«اگه علی ساربونه، می‌دونه شترو کجا بخوابونه

«اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد

«اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمی‌بره

«اگه لر به بازار نره بازار می‌گنده

«اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن

«اگه بگه ماست سفیده، من می‌گم سیاهه

«اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می‌کشه

«اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم

«اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد

«اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یک‌ساعته شوهر میده

«اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر

«امان از خانه‌داری، یکی میخری دو تا نداری

«امان از دوغ لیلی، ماستش کم بود آبش خیلی

«انگور خوب، نصیب شغال میشه

«اوسا علم، این یکی رو بکش قلم

«اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام

«اول بچش، بعد بگو بی‌نمکه

«اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن

«اول بقالی و ماست ترش‌فروشی

«این بو که میاید بوی کباب نیست بلکه خر داغ میکنند.» یا «اینجا گوشت کباب نمی کن بلکه خر داغ می کنند.»

یا «از دور بوی کباب مياد، از نزديک خر داغ می کنند

«اول پیاله و بد مستی.»

«اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد

«ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک.»

«این تو بمیری، از آن تو بمیری‌ها نیست

«اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه

«این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه

«این دوستان که می‌بینی مگسانند گرد شیرینی

«این قافله تا به حشر لنگه

«اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله‌ات

«اینو که زائیدی بزرگ کن

«این هفت صنار غیر از اون چارده شاهی است

«اینهمه چریدی دنبه‌ات کو؟»

«اینهمه خر هست و ما پیاده میریم.»