مشکلات اقتصادی مردم را «زورگیر» میکند!
قانون- دکتر مصطفی اقلیما، رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران عقیده دارد که زمینهها و فشارهای اقتصادی شکلدهنده ناهنجاریهای اجتماعی است بنحویکه این فشارها میتواند از عادیترین افراد، زورگیرانی خطرناک بسازد.
به گزارش بهارنیوز، مدتی است که بار دیگر افزایش زورگیری و سرقت به انحای مختلف از مردم، باعث ترس و وحشت مردم شده است. به طوری که برخی از این سرقتها خبر از فاجعه بودن نوع آن در مقایسه با سایر سرقتها میدهد. از قطع کردن دست خانم برای سرقت النگوهای آن و پیداش دست قطع شده در جیب موتوسوار سارق تا سرقت از خودروها به اشکال جدیدتر، همه و همه نشان از گسترش این آسیبها به دلایل مختلف روانی و اجتماعی و اقتصادی دارد. سارقان به بدترین اشکال مختلف به این امر روی آورده اند و درمیان خیل مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی مردم، ترس و وحشتی دیگر به دلیل عدم امنیت در میان شهروندان ایجاد کرده اند.
دکتر اقلیما آسیب شناس و رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی افزایش زورگیری و سرقتهای اخیر را ناشی از فقر اقتصادی مردم و نقص زیاد قوانین و بی توجهی دولت نسبت به وضعیت شغل و درآمد مردم میداند.
مشکلات اقتصادی عامل نمود بیشتر آسیبهای اجتماعی
وی با بیان اینکه آسیبها در ده سال گذشته رواج ّیشتری یافته است، گفت: هر سال هم به دلیل تورم و فقری که در جامعه وجود دارد، افزایش مییابد. اما امسال به صورت علنی نمود پیدا کرده است. در واقع این طور نیست که قبلا نبوده، بلکه میزان گسترش آن کم بوده ومردم کمتر این صحنهها را میدیدند. دلیل اصلی این است که امسال وضعیت شغلی و اقتصادی مردم بسیار به هم ریخت. کارخانههای زیادی تعطیل شدند، استخدام در ادارهها ممنوع شد. در ازای آن اضافه کاری حقوق کارمندان از ۱۳۰ ساعت تبدیل به ۴۰ ساعت کار شده است. حق جذب کارمند در ادارهها نیز، بسیار کاهش یافته است. میزان درآمد کارمندان با مخارجشان هم خوانی ندارد و قادر نیستند زندگی خود را تامین کنند و این مسئله باعث میشود حالت عصبی بگیرند و در نتیجه گسترش پرخاشگری در جامعه را به همراه دارد.
این آسیب شناس اجتماعی ادامه داد: با بسیاری از کسانی که زورگیری میکنند،صحبت میکنم و از آنها پرسیده ام دلیل این کار شما چیست؟ یکی آز آنها میگفت ما زورگیر نیستیم. به دلیل بیکاری و رعایت نشدن حقوقمان پس ازبیکارشدن توسط کارفرماها، به اداره کار شکایت کردیم و آنها هیچ اقدامی برای ما انجام ندادند. نه سنواتی و نه بازگشت به کاری. مثلا برخی ازآنها که قبلا کارمند بودند،می گفتند رئیسشان از آنها دل خوشی نداشته و بر اساس سلیقه شخصی آنها را اخراج کرده اند. آنها میگویند این اتفاق از طرف رئیس زور نیست؟ خب، به کجا شکایت کند از دست این برخوردها و بیکاریها از سوی رئیسی که قانون را زیر پا میگذارد؟
کارمندی که یک سوم خط فقر حقوق بگیرد، دزد هم میتواند بشود
اقلیما تصریح کرد: از ابتدای امسال تا کنون دوبار قیمت شیر افزایش یافته و قیمت سایر اقلام به همین ترتیب و مطابق با این افزایش روز افزون قیمت، حقوق کارمندان افزایش نمییابد. زمانی که همه کالاها در کشور ۴ برابر میشود، زور نیست؟ حتی کارمند یا کارگری که ماهیانه ۷۰۰ هزارتومان حقوق دریافت میکرده، اکنون میزان حقوقش کاهش یافته و ۳۰۰ الی۴۰۰ هزار تومان حقوق دریافت میکند. زمانی که خط فقر در جامعه بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است،کارمندی که یک سوم این میزان حقوق دریافت میکند، برای تامین زندگی خود دزد هم میتواند بشود.
این مددکار اجتماعی با تاکید براینکه «روند زندگی در جامعه به نحوی شده که همه چیز با زورگویی پیش میرود»، خاطرنشان ساخت: همه مردم در هر سطح و قشری در حال زورگویی به یکدیگر هستند. شما توقع ندارید بخشی از همین مردم، زورگو شوند؟ چگونه است که اکنون در مورد مهریه بخش نامه جدید صادر کرده اند که کسی به دلیل بدهکاری مهریه به زندان نرود و هر زمان توانایی پرداخت داشت، مهریه را پرداخت کند، اما چنانچه کسی که خانه اش در گرو بانک است،اگر پول نداشته باشد اقساطش را به موقع پرداخت کند، بانک به سرعت خانه را مصادره میکند؟ چرا برای چنین مشکلاتی بخش نامه صادر نمیشود؟ همه این امور به مردم فشار وارد میکند.
افزایش خودسرانه قیمتها نوعی زورگیری است
وی اظهار داشت: در واقع به انحای مختلف زورگویی را به مردم نشان میدهیم. افراد در جامعه هر روز به انواع مختلف زیر بار زور میروند. از خیابان و خرید جنس از مغازه دار گرفته تا راننده تاکسی ای که به زور، کرایه اضافی دریافت میکند و مدام نرخها را به صورت خودسر افزایش میدهد و مثالهای مختلف دیگری که مردم ناچارند به زور بهای آن را بپردازند. این اجبار دلبخواهی نیست، زیرا به زوراین مبالغ از مردم دریافت میشود. در واقع زور، زور است و فقط آن سارق نیست که زورگیری میکند و مردم را خفت میکند.
اقلیما با بیان اینکه خودمان این شرایط را ایجاد میکنیم که آن فرد تبدیل به زورگو در جامعه شود، افزود: دلیل اصلی این است که قوانین ما اشکال زیادی دارند. هر کس هر طورمی خواهد برای خود قانون را وضع میکند. زمانی که همین قوانین به درستی اجرا نمیشوند، زورگویی به وجود میآید. به عنوان مثال زمانی که برای ۱۰۰ گرم هروئین یا برای سرقتهای کوچک تر فرد را اعدام میکنند، مردم هم به راحتی جنایت میکنند و دیگران را میکشند. هر کاری باید ضوابط خود را داشته باشد و در مقابل آن جرم، مجازات شود. اسلام در این مواقع میگوید،اگر کسی دزدی کرد، دست دزد را قطع کنید. اما در خصوص همین حکم میگوید، زمانی حق دارید دست دزد را قطع کنید که پیش از آن برای آن سارق شغل و سرپناه ایجاد کرده باشید. زمانی که اینها را ایجاد کردید و باز هم دزدی کرد، دست او را بزنید. اما کدام یک از این امور در اینجا انجام میشود؟ و در قبال دزد، فقط مجازات هایی رخ میدهد که هیچ یک باعث درس عبرت و کاهش سرقت و جنایت نمیشود.
وی گفت: در جایی دیگر قوانین اسلام میگوید، هنگام مجازات افراد خلافکار به نحوی آنان را مجازات کنید که باردیگر آن کار را تکرار نکنند. اما اقداماتی در قبال آنها رخ میدهد که بیشتر کینه به دل میگیرند. اینجا یا مجازاتها هیچ تاثیری ندارد وزندان آنها را بدتر میکند و سارقان باردیگر به سرقت روی میآورند یا فرد را اعدام میکنند که باز هم تاثیر نامناسبی بر جای میگذارد و با این روش فقط صورت مسئله را پاک میکنند. چنانچه فرد مسئولی که در زمینه صدورمجازاتها اشتباه میکند، یک بار پاسخگو باشد و خود نیز مجازات شود، این مشکلات تا حدود زیادی برطرف میشود و بار دیگر با احکام اشتباه و بدون تاثیر، باعث تکرارخلاف و سرقت نمیشود. دکتر اقلیما تاکید میکند که آسیبهای اجتماعی با اعدام حل نمیشود.
رییس مرکز انجمن مددکاری اجتماعی با بیان اینکه این سارقان معلولی از علتها هستند، اظهار داشت: این علتها را خود ما در جامعه به وجودآورده ایم. هیچ فرد مسئولی در این مملکت حاضر به پاسخگویی نیست. چه زمانی دولت رسیدگی کرده که کارمند بازنشسته با چه وضعیتی زندگی میکند؟ یا سایر کارمندان با حقوق ۵۰۰ هزار تومانی چگونه باید زندگی کنند؟ آیا آقای احمدی نژاد خودشان میتوانند با این میزان حقوق زندگی کنند؟بنابراین زمانی که قوانین اصلاح نشوند و شرایط کارمندان و اشتغال زایی بهبود نیابد، وضعیت به همین منوال خواهد بود و هر کس به راحتی به خوداجازه میدهد خلاف و سرقت و جنایت کند.
وی تاکید کرد: مگر رهبری معظم خطاب به دولتها نگفته که مسئولان شایسته را سر کار بگذارید. افرادی که تخصص،آگاهی و بینش کار داشته باشند. مگر نگفته اند که این مسئولان در مقابل مردم باید پاسخگو باشند؟ اگر در تمام این مدت، مسئولان دولتی افراد شایسته را به کار میگرفتند و به مردم در مقابل مشکلات و اقداماتشان پاسخگو بودند، امروز با این میزان آسیبها و خطرات اجتماعی روبه رو نبودیم و به این وضعیت فقر در میان مردم نمیرسیدیم. این آسیب شناس اجتماعی با تاکید براینکه حتی یک مدیر هم در قبال عملکردش به مردم پاسخگو نیست، خاطرنشان ساخت: برخی قضات ما در مقابل عملکرد خود پاسخگو نیستند و این چنین هرج و مرجی پیش میآید. زمانی که یک قاضی از پرداخت مهریه توسط شوهر به زن دفاع نمیکند و به راحتی عنوان میکند آقا برود یک همسردیگر اختیار کند و زندگی زنی بدون پشتوانه مانده نابود میشود، زورگویی نیست؟ مردم در همین سیستم ها، زورگویی را میبینند. اگر کسی پاسخگو بود و افراد شایسته در جایگاه خود قرار میگرفتند، ۸۰ درصد مشکلات وآسیبهای اجتماعی کاهش مییافت.
زورگیری بیماری مادرزاد نیست، فشارهای اقتصادی مردم را زورگو کرده است
اقلیما در ادامه این گفتگو در پاسخ به این سوال که«مسائل روحی و روانی چه قدر در این میان تاثیر گذارند؟»، گفت: یکی از مسائلی که در خصوص بحث سرقت با شیوههای بسیار وحشتناک هم چون قطع دست و . . . رخ میدهد، بیان مسائل روانی است. اما سوالی که دراینجا مطرح میشود این است که مگر کسی روانی به دنیا میآید که دست به چنین اقداماتی میزند؟ علت اصلی این فشارهای روانی، همان فشارهای اجتماعی و اقتصادی فزاینده ای است که به مردم وارد میشود و همه نوع قشری به فرد زور میگویند، خود به خود فرد مشکلات روانی پیدا میکند. در واقع اینها بیمارمادرزاد که نیستند. مسئولان مختلف و مرتبط مشکلات آنان را حل کنند، ببینند چگونه آنها رفتار خود را اصلاح میکنند. درست است، کسانی که عاقلند یا شرایط مساعد و نسبتا مناسبی در زندگی دارند، هرگز دست به چنین کاری نمیزنند، اما فردی که از کار بیکار میشود و هزاران فشار به در خود و فرزندان و خانواده اش وجود دارد،در حالت بیمار گونه قرار میگیرد و اصلا عقل و توجه به خرج نمیدهد که چه جنایتی را مرتکب میشود.
رییس انجمن مدکاری اجتماعی تصریح کرد: همین کودک آزاریهای فجیعی که رخ میدهد، ناگهانی و در یک لحظه اتفاق میافتند. مثلا پدری فرزند کوچک خود را به شدت ضرب و شتم میکند و حتی تا کشتن پیش میرود. خب، همین فرد بر اثر شرایط مختلف جامعه، باپرخاشگریهای فراوان و زورگویی به انحای مختلف که اشاره شد وفشارهای خانوادگی روانی شده است. زمانی که نان شب برای خوردن ندارد و هیچ شغلی هم برایش وجود ندارد و با هجوم فشارهای مختلف روبه رو میشود، کم کم از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به بیماری روانی میشود و در جامعه انتقام میگیرد. هر فرد زورگویی هم بار اولی دارد. باید بررسی شود که چه مسائلی باعث شده آن فرد بار اول را مرتکب خلاف شود. از ابتدا آن فرد سارق که مرتکب جنایت میشود،روانی نبوده است. به عنوان مثال بارز در این زمینه، زمانی که همین مردم برای تماشای اعدام صف میکشند و میزان خشونت و پرخاشگری تا این میزان بالا میرود،مشخص است که تکه پاره کردن افراد برایشان اهمیتی ندارد. انسانیت مرده و رقت قلب باقی مانده است. خب این اذهان بیماراست. بر اثر همین اتفاقات و قوانین اشکال دار. به چه دلیل در ملاء عام اعدام صورت میگیرد که کشته شدن هم وطنان و شهروندان برای افراد، عادی شود؟ تا زمانی که عوامل ایجاد این مسائل در ذهن فرد و روانی شدن آن برطرف نشود، ده برابر هم اعدام صورت بگیرد، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد.
این آسیب شناس اجتماعی در ادامه درخصوص نقش نیروی انتظامی و امنیت در این خصوص، اظهار داشت: نیروی انتظامی بیش از این اقدامی نمیتواند انجام دهد. طبق قانون دو اقدام میتواند انجام دهد. یا جرم مشهود را ببیند و فرد را دستگیر کرده بدون پایمال کردن حقوق او و بدون ضرب و شتم، جرم او را صورت جلسه کرده و به دادگستری تحویل دهد. یا اینکه طبق شکایت فرد، متهم را دستگیر کرده وبه دادگستری تحویل دهد. در واقع این دادگاهها هستند که باید کار خود را بر اساس قانون به درستی انجام دهند. در واقع برای اینکه این میزان سرقت اتفاق نیفتد، باید زیربناها اصلاح شود.
اقلیما در پاسخ به این سوال که «آیا باید پلیس را از این میزان دزدی، مبرا دانست؟» عنوان کرد: نباید مبرا دانست اما پلیس نمیتواند همه این موارد را کنترل کند. در سایر کشورهای دنیا به هیچ عنوان پلیس در خیابانها مشاهده نمیشود. زمانی که خلافی صورت میگیرد، آنها اقدام میکنند. چون، بیمهها به بهترین شکل ممکن هنگام سرقت وظیفه خود را در قبال فردی که مثلا خودرویش به سرقت رفته، به درستی انجام میدهد و فرد مالباخته ظرف۲۴ ساعت به پول خودروی خود میرسد. اما متاسفانه در اینجا وضعیت این گونه نیست و پس از کلی دوندگی تازه به یک سوم پول خود از طریق بیمه میرسند. زیرا قواین ما مشکل دارد و در اینجاست که میبینیم بیمه هم به نوعی زورگوست. آیا میتوان در کنار هر فردی یک پلیس گذاشت تا امنیت آن فرد حفظ شود؟ پلیس زمانی در جامعه فعال و کارا خواهد بود که ضوابط و قوانین درست باشند و به درستی اجرا شوند،در ان صورت به درستی هم میتواند با سارقان و زورگیران برخورد کند.
وی دزدی را فقط سرقت کالایی گران بها از مردم نمیداند و معتقد است حتی استاد دانشگاه هم به دلیل افزایش نیافتن حقوق خود ازمدتها قبل و دهها برابر شدن مخارج زندگی اش، به راحتی میتواند از دانشجویانش دزدی کند. ازکلاس دانشجویان خود میزند و بدون مطالعه سر کلاس وارد میشود و به درستی هم تدریس نمیکند و به خاطره گویی در کلاس می پردازد، دزدی دیگری انجام میدهد. در واقع عمر و وقت و هزینه دانشجویان را میدزدد و آنها را بی سواد وارد جامعه میکند. مگر دزدی فقط سارقان خیابانها هستند؟ این نوع دزدی بدتر از سرقتهای دیگر است، زیرا همانند پول، بازگشتنی نیست. در واقع همین ضوابط است که چنانچه اصلاح نشوند، وضعیت به همین منوال در افزایش آسیبهای اجتماعی و خشونت باقی میماند.