جوکهایی از جنس غضنفر
1- به غضنفر گفتن: لطفا اين اتوبوس دوطبقه را پارك كن. گفت: آي به چشم. حسابي پاركش ميكنم. فردا كه آمدند ديدند طبقه اول را مفصل چمن كاشته و طبقه دوم را سرتاسر گلكاري كرده!
2- ماشين غضنفر رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاااي دزد! بگـــيـــرينش! يهو غضنفر داد ميزنه: هيچ خودشو ناراحت نكنيد.. هيچ غلطي نميتونه بكنه! رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟ ميگه: من شمارشو برداشتم!!!
3- تو خيابون تصادف ميشه، يك وانت نيسان گردن كلفت ميزنه به يك موتور، دو نفر ترك موتور بودن يكيشون سرش ميخوره به جدول و جابهجا تموم ميكنه، دومي فقط پاش ميشكنه. خلاصه ملت جمع ميشن دورشون، اون بدبختي كه پاش شكسته بوده هي داد و هوار ميكرده، غضنفر ميره جلو بهش ميگه: خجالت بكش خيابون رو گذاشتي رو سرت! تو كه الحمدالله چيزيت نشده، ببين اون رفيقت بنده خدا تموم كرده اما اينقدر سر و صدا نميكنه!
4- به يكي گفتند وجه تشابه ژيان با پيژامه چيه؟ گفت با هيچكدام تا سر كوچه نميتوان رفت.
5- غضنفر با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم اينقدر نزديكه با ماشين ميومدم!
7- يه روز يه مرده پشت موتور گازي نشسته بوده و هي از يه بنز جلو ميزده... راننده بنز عصباني ميشه و ميزنه كنار و به موتوري ميگه: آقا تو چطور از من جلو ميزدي؟ مرده ميگه: ببخشيد... كش شلوارم به آينه بغل شما گير كرده بود!
8- يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن، قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه، يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحيائيه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم نميذاره كسي ازش سوءاستفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه: بابا عجب بدبختيهها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو ميخوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي!
غضنفرميخواسته به فلسطينيا كمك كنه، براشون سنگ پست ميكنه!
يه مرغه قرص اكس ميخوره اسرائيليها ميگرنش. دليلش رو ميپرسند ميگن: اين مرغه همينطور كه راه ميرفته مدام مي گفته: قدس قدس قدس ...
غضنفر زنگ میزنه فلسطین زود قطع میکنه ازش دلیلش رو میپرسند میگه: می خواستم ببینم هنوز اشغاله یا نه.
غضنفر زن اسرائيلي ميگير... رو تشک حاضر نمیشه!
غضنفر میره مسابقه ی قرآن، سوره ی بنی اسرائیل بهش می افته انصراف میده!